انسان خودباور مثبت می اندیشد، به قدرت خداوند، عقل و توان خود اعتماد دارد. سستی و تنبلی و امروز و فردا کردن در کارش نیست، پیوسته در حال ارزیابی و سپس عمل است. گویی تصویری شفاف و روشن از آینده در پیش چشم خود دارد و آن را به حال تبدیل کرده است و مهم تر آنکه سد محکمی در مقابل امواج منفی نه، نمی شود و نمی توان … و پاسخ مستدلی برای اگرها و مگرها دارد. از موفقیت ها و شکست های خود و دیگران درس ها گرفته، هرگز توقف در کارش نیست، با سرعت و دقت جلو می رود، اگر هم جایی لغزید زود خود را جمع کرده به پا می خیزد و دوباره حرکت آغاز می کند.
چیزی که نحوه زندگی انسانها را مشخص می کند، تفسیر و نوع دیدشان نسبت به وقایع بیرونی است نه خود آن وقایع. سرمنشأ مثبت اندیشی از باورهای ما می آید. باورها و اعتقادات هر فرد و نوع برداشتش از زندگی و وقایع آن است که او را به سمت و سوی خوشبختی و یا بدبختی می برد. هر اتفاقی که در زندگی ما پیش می آید، از نظر ما یا خوشایند است یا ناخوشایند. پس هرامری می تواند باعث خوشحالی و خوشبختی ما و یا باعث ناکامی و ناراحتی ما شود.
مثبت اندیشی به ما کمک می کند که بتوانیم تغییرات مفیدی در رفتار، گفتار، کار و زندگی خود ایجاد کنیم.کلمات نیز تأثیر بسیاری بر افکار و احساسات ما می گذارند. کلمات می تواند ما را بسیار هیجان زده، متأثر یا خوشحال کند. پس باید کلمات را در جهت مثبت و زیبا کردن افکار و احساس به کار برد.
داشتن اعتقادات مثبت در زیباتر شدن افکار و اعمال ما و بهبود کیفیت زندگیمان تأثیر بسیار زیادی دارد و باعث ایجاد شور و شوق در زندگی می شود. مثل این جمله: «من شایسته موفقیت هستم و همیشه به اهدافم می رسم.»
یکی از راه های مقابله با فشارهای روانی، افزایش باورهای مثبت وباورهای مذهبی است. مزلو معتقد است وقتی احساس احترام درونی کنیم ویا نسبت به مواردی، احساس مثبت وشناخت داشته باشیم احساس خوب می کنیم و هرگاه نسبت به خود فاقد احترام باشیم، در مقابله با زندگی احساس حقارت، ناتوانی و منفی خواهیم کرد و برای رسیدن به احساس مثبت به خود باید خویش را خوب بشناسیم ونقاط ضعفمان را به روشنی ودقت تشخیص دهیم(مظاهری، ۱۳۸۵).
وقتی روانشناسان میگویند افکار مثبت و منفی تاثیرات مثبت و منفی روی زندگی میگذارند، شاید خیلیها باور نکنند اما این حقیقت دارد. بخشی از رفتارهای انسانی، ناشی از افکار ما است. وقتی میگویند افکار تعیین کننده سبک زندگی، احساس، وضعیت جسمی، روحیات و… است، منظور این است که انسان با افکار مثبت یا منفی وارد عمل میشود و به دنبال آن طبق گفتههای دکتر پرویز رزاقی، روانشناس و مدرس دانشگاه، باید منتظر یکی از اتفاقات زیر باشند: «در نگرش منفی قدرت برداشت فرد از رفتار خوب و افکار خوب به حداقل میرسد یعنی اگر فردی با ویژگیهای خوب در مسیرمان قرار بگیرد ذهن ما به علت افکار منفی قدرت دریافت رفتارها و شخصیتهای خوب دیگران را ندارد. حتی میتواند خیرخواهی دیگران را به عنوان یک تنبیه تلقی کند. این در حالی است که در فردی با نگاه مثبت، رفتارهای خوب دیگران، بهتر نیز مشاهده میشود.»( بهرامی، ۱۳۸۹ )
بیان مسأله
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «إِیَّاکَ وَ الْعَجَلَةَ بِالْأُمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا وَ التَّسَاقُطَ فِیهَا عِنْدَ زَمَانِهَا؛ بپرهیز از شتاب کردن در کارها پیش از فرا رسیدن زمان آنها و کوتاهی کردن در آنها وقتی زمانشان فرا برسد.»
آدمی پیوسته در پی تأمین سعادت خویش است و برای رسیدن به آن، به هر تلاشی دست می زند. به تعبیر دیگر، رسیدن به کمال و موفقیت، مطلوب ذاتی و هدف اصلی انسان است. ( فجری، بی تا ) باورها واعتقادات درست و مثبت، باعث می شوند تا کمال و موفقیت زودتر و بهتر کسب گردیده و با ملاکهایی مناسب راهی برای فرار از رنجها پیدا کرده و از زندگی کسب لذت نماییم و در واقع وقتی به درستی مطلبی عقیده پیدا می کنیم، دیگر لزومی ندارد تا در هر موردکار را از ابتدا شروع کرده ودرستی یا نادرستی چیزی را محک بزنیم.درک این مهم نیز به اندازه درک تاثیرگذاری باورها سودمند و قابل تامل است.
یکی از راههای موثر بهبود زندگی این است که؛ عقاید مثبت وسازنده را شناخته و آنها را تقویت کنیم و از آنها در جهت عملی ساختن رویای خود استفاده کنیم. اما نکته اینجاست که چگونه می توان عقاید مثبت وسازنده را شناسایی کرد؟جواب دادن به این سوال کارآسانی نیست.ولی به نظر می رسد ازنگاه برخی روانشناسان باید اندیشه ها وباورهای ناب را در مردابی از عقاید باطل جستجو کرد.رسیدن به این دیدگاه زمانی میسر می شود که در یافته اندیشمندانی بزرگ کمرهمت بسته اند و چه مواردی مثبت و باوری الهی ایجاد نموده اند و در نظریه های خودپرده از عقایدی مخرب وغیرعقلانی برداشته وبه تحلیل وبررسی این عقاید می پردازد( اسکندریان، ۱۳۸۷ ). با توجه به این که میزان موفقیت ما بستگی به میزان تمایل مان به دور ریختن باورهای غلط مان دارد. اگر بیماری، شکست، یا فقدان چیزهای مورد نیازمان را حس می کنیم، این به دلیل محدودیتهایی است که ذهن ما دچارشان است. مساله درد آور این جاست که با این که می دانیم در برخی زمینه ها زندگی مان موفقیت آمیز نیست با این حال باز هم از تغییر هراسانیم. خودمان را در چهار دیواری آرامش مان زندانی کرده ایم و برایمان مهم نیست که این چهار دیواری تا چه حد مخرب باشد؛ در حالی که تنها راه خروج از این چهار دیواری و آزاد شدن از مسایل و محدودیتهایمان، نا آرام بودن است. به عبارت دیگر، تجربه کردن آزادی و رهایی نسبت مستقیم با میزان حقیقتی دارد که حاضریم بپذیریم بدون اینکه از آن فرار کنیم. تفکر درست که ریشه در حقیقت – و نه توهم – دارد، مبنایی است که استحکام هر نوع تفکر دیگر را تعیین می کند. تفکر منفی و تفکر مثبت هر دو از صافی باورهای ما عبور می کنند ولی تفکر صحیح از آگاهی به حقیقت یا واقعیت مربوط به هر وضعیت شکل می گیرد.
واقعیت آن است که میزان موفقیت ما بستگی به میزان تمایل مان به دور ریختن باورهای غلط مان دارد. اگر بیماری، شکست، یا فقدان چیزهای مورد نیازمان را حس می کنیم، این به دلیل محدودیتهایی است که ذهن ما دچارشان است. مسئاله درد آور این جاست که با این که می دانیم در برخی زمینه ها زندگی مان موفقیت آمیز نیست با این حال باز هم از تغییر هراسانیم. خودمان را در چهار دیواری آرامش۱ مان زندانی کرده ایم و برای مان مهم نیست که این چهار دیواری تا چه حد مخرب باشد؛ در حالی که تنها راه خروج از این چهار دیواری و آزاد شدن از مسایل و محدودیتهایمان، نا آرام بودن است. به عبارت دیگر، تجربه کردن آزادی و رهایی نسبت مستقیم با میزان حقیقتی دارد که حاضریم بپذیریم بدون اینکه از آن فرار کنیم.
باید دیگر خودمان را گول نزنیم، دیگران را مقصر ندانیم و دیگر از تصمیماتی که نتایج شان برای مان قابل قبول نیست دوری نکنیم بلکه با این حقیقت روبرو شویم که ممکن است حامل باورهای غیر سودمند- که علت اصلی وقایع زندگی ما هستند – بوده باشیم. این کار به معنای حرکت از تفکر منفی به تفکر مثبت نیست بلکه به منزله حرکت به سمت “تفکر درست” است. تفکر درست یعنی حرکت به سمت دانستن حقیقت مطلق در باره اینکه ما که هستیم و رابطه مان با زندگی چیست.
تفکر درست که ریشه در حقیقت -و نه وهم- دارد، مبنایی است که استحکام هر نوع تفکر دیگر را تعیین می کند. تفکر منفی و تفکر مثبت هر دو از صافی باورهای ما عبور می کنند ولی تفکر صحیح از آگاهی به حقیقت یا واقعیت مربوط به هر وضعیت شکل می گیرد.
آگاهی بر حقیقت، آزادی به همراه می آورد. ( به نقل از ماهنامه دلتای مثبت، ۱۳۸۸ )
اهمیت و ضرورت بحث
عزت نفس، اعتماد به نفس، مثبت اندیشی، واقع بینی و… نعمتهای بزرگی است که انسان زمانی به ارزش آنها پی می برد که یا درباره آن تفکر کند و یا زندگی افرادی را که از این نعمت محروم اند، به نظاره بنشیند. بسیار دیده شده است که افرادی با حداکثر ثروت و امکانات، به خاطر نداشتن عزت نفس یا مثبت اندیشی، هیچ گونه آسایش روحی نداشته و گاه در جامعه خوار و ذلیل بوده اند و در مقابل، افرادی با کم ترین امکانات، آبرومندانه و سعادتمند زندگی خوشی را گذرانده اند. ( فجری، بی تا )
باورهای مثبت، می توانند مبدأ پیشرفت و ترقی افراد و به خصوص کسانی باشند که به دنبال پیشرفت بیشتر (دانشجویان ) می گردند. در راستای شناخت اهمیت ونقش باورها واعتقادات آدمی در زندگی درک سه مسئله الزامی است:
– اولا اغلب ما عقاید خودرا آگاهانه انتخاب نمی کنیم .
– ثانیا عقاید ما بیشتر بر پایه تعبیر وتفسیرهای غلط گذشته است.
– و ثالثا پس از آنکه عقیده ای را پذیرفتیم، آن را وحی منزل می پنداریم و فراموش می کنیم که آن عقیده فقط یک نقطه نظر است ( اسکندریان، ۱۳۸۷).
درک این سه مسئله نه تنها توجه ما را به غفلتهای چندساله خویش دراین باب جلب می کند، بلکه تکاپویی در ما پدید می آورد تا با شناخت عقاید مخرب گامی درجهت آگاهی از اعتقادات نیروبخش برداشته وخودرا به سلاح اندیشه های صحیح مجهز کنیم. واقعیت دیگری که در باب عقاید و باورهای آدمی همواره مورد کم توجهی افراد قرار می گیرد، تاثیرگذاری این مقوله مهم شاید شناخت اهمیت ونقش عقایدی موسوم به عقاید کلی ما را در درک این حقیقت یاری نماید. دامنه تاثیرگذاری عقاید کلی برخلاف برخی از عقاید که فقط یک جنبه از زندگی فرد را تحت الشعاع خود قرار می دهد، بسیار گسترده بوده وممکن است به جنبه های گوناگونی از زندگی فرد نیز کشیده شود. قواعد مبتنی بر تعمیمهایی هستند که در زمانهای دور وتحت شرایط فوق العاده پیدا شده اند. ممکن است آنها را به کلی فراموش کرده باشیم اما امروزه به طور ناخوداگاه براساس همان تعمیمها تصمیم بگیریم. این تصمیم ها و شناخت جز با داشتن باور مثبت امکان پذیر نخواهد بود و لازمه رسیدن به کل و عقاید کل، احساس مثبت داشتن و خوب نگریستن به افراد و موارد دیگر می باشد. ( همان منبع )
اهداف بحث
هدف کلی
تحقیق حاضر دارای دو دسته اهداف است که یک دسته را اهداف کلی و اساسی در بر می گیرد و دسته دیگر در واقع زیر مجموعه ای از اهداف کلی است:
باور مثبت و نقش آن در زندگی، به عنوان هدف اساسی و کلی تحقیق می باشد.
اهداف جزئی
– آشنایی با راه های دست یابی به باورهای مثبت در زندگی.
– بررسی نقش باورهای مثبت بر پیشرفت زندگانی.
– آشنایی با راه های دست یابی به باورهای مثبت و اصولی در زندگی.
– بررسی راه های توسعه باورهای مثبت در زندگی.
فرضیه های تحقیق
۱- چنین به نظر می رسد که داشتن باور مثبت در روشن سازی راه و روش اثر زیادی دارد.
۲- چنین به نظر می رسد که داشتن باور مثبت، سردرگمی زندگانی را کاهش می دهد.
۳- چنین به نظر می رسد که با داشتن باور مثبت، درست اندیشی به نزدیکان هم سرایت می کند.
۴- چنین به نظر می رسد که داشتن باور مثبت، افزایش کسب لذت در افراد بیشتر می شود
سوالات پژوهش
۱- آیا باورهای مثبت می توانند در پیشرفت بهتر زندگی اثرگذار باشند؟
۲- آیا باورهای مثبت می توانند در فهم بهتر زندگی اثر گذار باشند؟
۳- آیا باورهای مثبت می توانند به سایر افراد خانواده هم سرایت نماید؟
۴- آیا باورهای مثبت باعث کسب موفقیت می شود؟
تعداد صفحات :۳۵
فرمت فایل :Word
۱۳۹۵/۰۲/۱۳
مطلب پایان نامه خود باوری و اعتماد به نفس (فرمت فایل Word و با قابلیت ویرایش)تعداد صفحات ۳۵ سایت فایلگاه
دانلود فایل,مقاله,تحقیق,پروژه,پاورپوینت,برنامه,آموزش,جزوه,کتاب و...
این تحقیق به بررسی تاثیررضایتمندی زنان از نحوه ی هزینه کردن دستمزدشان در خانواده در بین کارمندان شاغل در سازمانهایشهرستان بوشهر در سال ۹۱ پرداخته است . تحقیق حاضر بر آن است که رابطهرضایتمندی زنان از نحوه ی هزینه کردن دستمزدشان در خانواده را مورد بررسی قرار دهد . می خواهیم مشخص کنیم که میزان رضایتمندی زنان از هزینه کردن دستمزدشان در خانواده تا چه اندازه می تواند بر روند زندگی افراد خانواده و خود فرد تاثیرگذار باشد . این پژوهش با استفاده از روش توصیفی – پیمایشی و با بکار گیری پرسشنامه ی محقق ساخته با توجه به استانداردهای مورد تایید با نمونه ای به حجم ۱۵۰ نفر ازکارمندان شاغل در سازمانهای شهرستان بوشهر به عمل آمده است . با استفاده از برنامه ی SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است که نتایج نشان داد بین رضایتمندی زنان از نحوه ی هزینه کردن دستمزدشان در خانواده ، عزت نفس ، رضایتمندی در خانواده و ایجاد اعتماد در خانواده در فرضیه های ۱ ، ۲ و ۴ رابطه ی مثبت وجود دارد و در سطح بالاتر از ۸۰ درصد مورد تایید قرار گرفت ولی در فرضیه ۳ نتایج نشان میدهد که بین رضایتمندی زنان از نحوه ی هزینه کردن دستمزدشان در خانواده و مدیریت خانواده رابطه معناداری مشاهده نشد و این فرضیه در سطح معناداری پایین تر از ۸۰ درصد مورد تایید قرار نگرفت .
مقدمه
یکی از مهم ترین معیارها جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور ، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا می باشند. اکنون نگاه جهان ، بیشتر به سوی زنان معطوف شده است زیرا امروز ، برای تحقق توسعه اجتماعی ، تسریع فرایند توسعه اقتصادی و محقق شدن عدالت اجتماعی ، چنان چه به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود ، قطعاً تأثیر بسیاری در روند توسعه و افزایش کمّی و کیفی نیروی انسانی آن جامعه خواهد داشت . نقش زنان در توسعه ، مستقیماً با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و از این رو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب می گردد. با توجه به این که نیمی از کل جمعیت جهان را زنان تشکیل می دهند و دو سوم ساعات کار انجام شده توسط زنان صورت می پذیرد ، تنها یک دهم درآمد جهان و فقط یک صدم مالکیت اموال و داراییهای جهان به زنان اختصاص یافته است . از آنجایی که در بررسی عوامل مؤثر بر توسعه اقتصادی اجتماعی کشورها ، توجه به نیروی انسانی و تخصص مطرح است لذا سخن از اشتغال زن و رابطه آن با توسعه نیز امری ضروری است . خانه داری که عمده ترین کار زنان در جامعه ما می باشد ، فعالیت های اقتصادی گوناگونی را در برمی گیرد ، نظیر امرار معاش از طریق کشاورزی در روستاها و تولید کالا و خدمات که این کارها بدون پرداخت دستمزد می باشد و هیچ ارزیابی اقتصادی از این فعالیت زنان به عنوان مادر و همسر در کاهش هزینه های خانواده و مؤثر بودن آن در اقتصاد غیر پولی انجام نمی شود . در زمینه عدم دریافت مزد در قبال کار خانه از سوی زنان خانه دار ، می بایست اضافه کرد که کار خانه داری تولید درآمد می کند ، ولی این درآمد پنهان است و پولی نیست که مستقیم به دست او بدهند ، پولی است که به علت زحمات او در جیب خانواده می ماند تا برای رفاه همه خرج شود ، زیرا اگر زن خانه به هر دلیلی کار خانه داری را انجام ندهد ، آن خانواده ناگزیر می شود با پرداخت مبلغی از درآمد خانواده ، فردی را برای انجام امور به استخدام درآورد و کار یک زن خانه دار از لحاظ مادی همین دستمزدی است که پرداخت نمی شود . این امر با توجه به این که حدود سه چهارم زنان جامعه را خانه داران تشکیل می دهند ، از جهت زدودن باورهای غلط فرهنگی نسبت به کارهای خانگی و منزلت زنان ، همچنین از لحاظ ایجاد رشد و امنیت روانی و حقوقی و اقتصادی زنان خانه دار ، به خصوص از نقطه نظر تربیت فرزندان ، قابل توجیه و حائز اهمیت می باشد . مهمترین انگیزه زنان شاغل برای سهیم شدن در امور مالی خانواده « میل و رضایت شخصی » و نیز « احساس مسئولیت در قبال خانواده » اعلام می شود و این را بیشتر زنان شاغلی ابراز می دارند که همسرانشان با اشتغال آنان موافق بودهاند . در جامعه ای که توسعه ، فرآیندی برای بالا بردن هماهنگ و یکپارچه کیفیت زندگی مردم در ابعاد فرهنگی ، اجتماعی ، تربیتی و اقتصادی می باشد ، و از سوی دیگر توسعه ، همچون غایتی است که فرد به موجب یک جهان بینی الهی می تواند به کرامتهای انسانی دست یابد ؛ نقش زن اهمیت ویژه ای دارد ، به گونه ای که زن در نگاه حضرت امام ( ره ) شایسته مقام کرامت است و بشر از برکت وجود او می تواند به ارزشهای والای انسانی دست یابد و نقش اساسی او به عنوان رکن و عامل اصلی توسعه انسانی در درون خانواده معنا پیدا می کند . وظیفه اصلی زنان بنابر خلقت الهی ایفای نقش مادری و تربیت فرزندان به عنوان راز تداوم حیات بشری می باشد و به شهادت تاریخ، هیچ زنی نبوده است که در کنار وظایف احتمالی خود نخواسته باشد از این وظیفه خطیر که با مقتضیات فطری و خُلفی و خَلقی او ارتباط دارد ، اجتناب ورزد ، از طرفی نمی توان شایستگی ها و توانایی های زنان را به عنوان نیمی از پتانسیل فکری جامعه در پذیرش بعضی مسئولیت ها در عرصه های فرهنگی علمی و تربیتی و سیاسی نادیده گرفت . در جهان امروزآنچه در توسعه و پیشرفت کشورها نقش مؤثری دارد ، هنر برنامه ریزی و بهره برداری اصولی از توانایی ها و استعدادهای انسانی است . به طوری که به نسبت افزایش درصد نیروهای شایسته و فعال جامعه نسبت به کل جمعیت ، موجب می شود تا جامعه از موقعیت فرهنگی ، اجتماعی واقتصادی بهتری برخوردارگردد . اگر جامعه ای زیرساختهای فرهنگی خود را همگام با نیازهای فرهنگی – اجتماعی خود متحول نسازد ، احتمالاً در مسیر حرکتهای عمیق و ریشه دار خود دچار مشکل خواهد شد ، در این رابطه باید از یک طرف در جهت اصلاح نگرشهای فاقد اصالت درخصوص مشارکت زنان گام برداشت که این مهم بر دوش مراکز فرهنگی و تبلیغی و رسانه های ارتباطی می باشد و در مرحله بعد آنچه مؤثر است باز گذاشتن میدان برای بروز تواناییها و شکوفایی استعدادهای زنان با حفظ شخصیت و کرامت انسانی آنان و حفظ مصالح خانوادگی می باشد . به نظر میرسد که توافق زوجین برای اشتغال زن موجب بهبود روابط آنان میگردد و زنان را به مشارکت در امور اقتصادی و هزینه کردن دستمزدشان در خانواده راغبتر میسازد .
بیان مساله
با توجه به این که نیمی از کل جمعیت جهان را زنان تشکیل می دهند و دو سوم ساعات کار انجام شده توسط زنان صورت می پذیرد ، تنها یک دهم درآمد جهان و فقط یک صدم مالکیت اموال و داراییهای جهان به زنان اختصاص یافته است . از آنجایی که در بررسی عوامل مؤثر بر توسعه اقتصادی اجتماعی کشورها ، توجه به نیروی انسانی و تخصص مطرح است لذا سخن از اشتغال زن و رابطه آن با توسعه نیز امری ضروری است . در چند سال گذشته ، مطالعات متعددی از سوی در مورد تجزیه و تحلیل موقعیت زنان در سطوح منطقه ای ، ملی ، میزان اشتغال آنان و عوامل بازدارنده فعالیت زنان ، نگرش ها و تمایلات زنان و نقش زنان در توسعه انجام شده است که سعی در آماده سازی افکار عمومی ملت ها ، سیاست گذاران و برنامه ریزان جهت حل مشکلات مربوط به دست یابی زنان به اشتغال بیشتر را داشته است . از آنجایی که در بررسی عوامل مؤثر بر توسعه اقتصادی اجتماعی کشورها ، توجه به نیروی انسانی و تخصص مطرح است لذا سخن از اشتغال زن و رابطه آن با توسعه نیز امری ضروری است . از آنجا که الگوهای ارایه شده اشتغال زنان در دو نظام شرق و غرب ناشی از نگرش یک بعدی آنان با تأکید بر رشد اقتصادی است موجبات افزایش اشتغال آنان را فراهم ساخته اند ولی مشکلات جدیدی آفریده اند که در بسیاری از موارد سبب انحراف و عقب ماندگی ذهنی زنان و اضمحلال نظام خانواده شده و نهایتا بر توسعه اقتصادی اثر نامطلوب بر جای گذاشته است . لذا هر چند که به طور مقطعی از برخی سیاستهای اتخاذ شده جهت اشتغال زنان می توان استفاده کرد ولی در مجموع سیاستهای آنان نمی تواند الگوی مناسبی برای اشتغال زنان باشد . اگر موجبات مشارکت زنان را در رشد اقتصادی فراهم کنیم می توانیم رشد و تعالی فکری زنان و بهبود نظام خانواده را فراهم سازیم . شاخص توسعه انسانی برای زنان در کشورهای توسعه یافته ۸۰ درصد ، در کشورهای توسعه نیافته ۶۰ درصد مردان و در ایران شاخص ، ۶۱ درصد مردان می باشد . بررسی علل این تفاوت در کشورهای توسعه نیافته نشان می دهد که در کشورهای توسعه یافته بیشتر این تفاوت ناشی از میزان اشتغال و سطح دستمزدهاست در حالی که در کشورهای توسعه نیافته علاوه بر تفاوت های مربوط به بازار کار ، تفاوت در تعلیم و تربیت ، بهداشت و تغذیه نیز به چشم می خورد . با وجود این که عامل اقتصادی در اشتغال زنان ، دارای بیشترین اهمیت می باشد ولی مطالعات و بررسی های صورت گرفته نشان داده است که ارزش ها و باورهای فرهنگی رایج در یک جامعه ، تأثیر مستقیمی بر میزان اشتغال زنان داشته است . در مورد ایران ، فرهنگ پذیرفته شده در جامعه این باور را بوجود آورده است که در صورت عدم موافقت شوهر با کار زن حتی در صورت تمایل او به ادامه کار ، زن باید از کار خود چشم پوشی نماید . اختلافات در زمینه درآمدها و دستمزدها تا حدی ناشی از اختلاف در اشتغال است ، هر چند ممکن است ساعات کار زنان ، کمتر از مردان باشد و به کارهای متوسط یا پاره وقت مشغول باشند . عامل دیگری که در اختلاف درآمد بین مردان و زنان تأثیر دارد ، تبعیض در پرداخت دستمزد است . چنین تصور می شود که در دوره های رکود و تعدیل ساختاری بر تعداد کارگران زن افزوده شده باشد و به میزانی که مردان شغل خود را در بخش وسیعی از دست داده اند ، زنان مجبور بوده اند برای بقای خانواده در بخش غیر رسمی کار کنند و این چیزی است که یونیسف از آن به عنوان تعدیل نامرئی نام می برد . پس باید به این امر توجه کافی نمود که رضایتمندی زنان از هزینه کردن دستمزدشان در بخشهای مختلف تاثیر شگرفی بر بنیان خانواده و حتی جامعه خواهد گذاشت .
تعداد صفحات : ۱۰۱
فرمت فایل : Word
۱۳۹۵/۰۲/۱۳
مطلب پایان نامه بررسی رضایتمندی زنان از نحوه ی هزینه کردن دستمزدشان در خانواده (فرمت فایل Word و با قابلیت ویرایش doc)تعداد صفحات ۱۰۱ سایت فایلگاه
دانلود فایل,مقاله,تحقیق,پروژه,پاورپوینت,برنامه,آموزش,جزوه,کتاب و...